سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا

شاعر : اسماعیل تقوایی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
قالب شعر : غزل

هر طرفی که می‌روم در سرمن هوای تو            هست ضیاء دیده‌ام رأس ز تن جدای تو
بر دلـم آتشی شده آنچه به قـتلگه گذشت            خنجر کین شمر دون قطع سر از قفای تو


پیکر پاره پاره‌ات نقـش زمین رها شده            زینت دوش مصطفی این نبود سزای تو
دشت بلا چو آمـدم دور وبرم محـارمـم            حال برون روم زآن بی‌تو و اقربای تو
قامت من کمان شده در غمت ای عزیز جان            خاطـرم آید هردمی روی خـدا نمای تو
قلبم اسیر عشق تو، جسمم اسیر دشمنت            مرگ مرا رها کند از غـم جانفـزای تو
همچـو اسـیر می‌روم شهـر امارت پـدر            غـم زده خواهـرت بود ملتمس دعای تو
چـشم بـبند روی نی بر من و تازیـانه‌ها            دیـدن ظلم جـانـیان سخـت بود برای تو

نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید



همچـو اسـیر می‌روم شهـر امارت پـدر            غـمرده خواهـرت بود ملتمس دعای تو